خلیج فارس؛ نامی برای با هم بودن

خلیج فارس؛ نامی برای با هم بودن

خلیج فارس فقط یک پهنه آبی نیست؛ یکی از مهم‌ترین مسیرهای ارتباطی و تمدنی جهان است و از هزاران سال پیش، در همه نقشه‌ها و کتاب‌ها با همین نام، یعنی «خلیج فارس» شناخته شده است. وقتی مورخان یونانی مانند هرودت، جغرافی‌دانان مسلمان یا نقشه‌نگاران اروپایی از این پهنه سخن می‌گویند، همواره همین نام را به‌کار برده‌اند. دلیلش هم روشن است: «فارس» در این نام، نه به یک قوم خاص بلکه به یک جغرافیا و تمدن اشاره دارد؛ سرزمینی که مردمان مختلفی در آن زندگی کرده‌اند و فرهنگ مشترکی ساخته‌اند. اما در دهه‌های اخیر، برخی تلاش کرده‌اند این عنوان تاریخی را تغییر دهند. شاید به این خاطر که تصور می­کردند آنها در این نام­گذاری جایی ندارند و نادیده گرفته شده­اند. این جریان از دهه ۱۹۶۰ و دوره جمال عبدالناصر آغاز شد؛ کسی که تحت تأثیر موج ناسیونالیسم عربی، می‌خواست از «عرب» و «فارس»، یک دوگانه سیاسی و هویتی بسازد، در حالی که چنین دوگانه‌ای در تاریخ اصلاً وجود نداشته است. یونانی‌ها، مسلمانان، اروپایی‌ها و حتی عثمانی‌ها وقتی از این منطقه حرف می‌زدند، همه آن را «خلیج فارس» می‌نامیدند؛ چون فارس را نه یک قوم خاص بلکه نام یک ناحیه بزرگ و شناخته‌شده می‌دانستند. مشکل اینجاست که ایران هم در برخی واکنش‌ها، ناخواسته وارد همین بازی قومی شده است. یعنی ما گاهی طوری از خلیج فارس صحبت کرده‌ایم که انگار این نام، فقط متعلق به «قوم فارس» یا «ایران سیاسی» است. در حالی که اگر نگاه تاریخی را جدی بگیریم، می‌بینیم خلیج فارس میراث مشترک همه کشورهای اطراف آن است و معنا و اصالت این نام وقتی حفظ می‌شود که آن را یک مفهوم تمدنی و منطقه‌ای بدانیم، نه موضوعی برای کشمکش قومی. اسناد تاریخی این موضوع را کاملاً روشن می‌کند. دهخدا می‌گوید اعراب قدیم این دریا را «بحرالفارس» می‌نامیدند. نقشه‌نگاران هلندی و انگلیسی مانند بارتولومیو و بلئو در قرن‌های ۱۷ تا ۱۹ آن را «Mare Persicum» یا دریای پارس ثبت کرده‌اند. حتی در دوره صفویه – با آنکه زبان رسمی دربار ترکی آذری بود – اروپایی‌ها ایران را «Persian Empire» نامیدند. این نشان می‌دهد نام فارس، معنایی فرهنگی داشته، نه قومی.

اما چرا این موضوع مهم است؟ به نظر می‌رسد تبدیل کردن بحث خلیج فارس به یک جدال قومی، به ضرر ایران تمام شده است. این کار در داخل می‌تواند باعث تحریک حساسیت‌های قومی شود و در منطقه نیز فرصت را برای برخی کشورها فراهم می‌کند تا با استفاده از رسانه‌ها و لابی‌های سیاسی، روایت جعلی خود را تقویت کنند. بخشی از چالش‌های دیپلماتیک ایران در سال‌های اخیر نیز ناشی از همین نگاه احساسی و کوتاه‌مدت بوده است. راه درست چیست؟ اینکه هویت خلیج فارس را بر پایه تاریخ مشترک و پیوندهای تمدنی بازتعریف کنیم. یعنی به جای اینکه بگوییم این نام فقط متعلق به ماست، نشان دهیم که همه کشورهای اطراف خلیج فارس در شکل‌گیری تاریخ آن نقش داشته‌اند. این رویکرد نه‌تنها حساسیت‌ها را کاهش می‌دهد، بلکه امکان همکاری‌های فرهنگی، علمی، رسانه‌ای و حتی اقتصادی را افزایش می‌دهد. زمانی که به جای «مقابله»، رویکرد «همکاری» انتخاب شود، دفاع از نام خلیج فارس نیز اثرگذارتر و پایدارتر خواهد شد. برای مثال، جزایر ایرانی خلیج فارس می­توانند برای هر کسی که ایده­ای برای نوآوری دارد، نخستین انتخاب باشد. جزایر ایرانی از منظر سیاسی برای حاکمیت ایران، اما از نظر فرهنگی، علمی و اقتصادی برای همه است. ممکن است دیگران نیز به خاطر دیدگاه­ها و مواضع سیاسی ابتدا به این نکته فکر نکرده باشند، اما باید به آنها نشان دهیم که خلیج فارس و جزایر آن، سرمایه­های همه ما هستند و می­توانیم از آنها برای پیشرفت منطقه استفاده کنیم. خلیج فارس یک نام ساده روی نقشه نیست؛ یک تاریخ عمیق است. ما اگر می‌خواهیم این نام برای همیشه حفظ شود، باید نگاه‌مان را از سطح دعواهای قومی بالاتر ببریم و آن را به عنوان یک «واقعیت تمدنی» معرفی کنیم. خلیج فارس متعلق به همه مردمانی است که در اطراف آن زندگی کرده‌اند و امروز هم این امکان را داریم که با تکیه بر همین پیوندها، آن را برای آینده نگه داریم.

دیدگاه شما

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *