در هفته بزرگداشت لسانالغیب، حافظ شیرازی، این پرسش مطرح میشود که نسل جوان امروز چه نسبتی با این شاعر جاودان میتواند داشته باشد؟ دکتر قدمعلی سرامی، استاد پیشکسوت دانشگاه و پژوهشگر نامآشنای ادبیات فارسی، در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخته است.
به باور سرامی، اگرچه نسل جدید تا حدی قرب و احترام نسبت به گذشته خود را از دست داده و حتی نسبت به شخصیتی متعالی مانند حافظ مشکوک شده است، اما شاهد حضور پررنگ جوانان در کلاسهای تحلیل غزلیات حافظ هستیم. این حضور نشان میدهد که حافظ میتواند همچون پلی عمل کند که ما را از امروز به گذشته پرافتخارمان متصل سازد.
در این یادداشت، واکاوی میشود که چگونه حافظ با “مکتب رندی” خود که نگاهی یکسویه به جهان را رد میکند، برای دنیای مدرن کاملاً قابل درک و کاربردی است. همچنین بررسی میشود که اگر حافظ میخواست برای نسل امروز شعر بسراید، چه مؤلفههایی از شعرش را حفظ میکرد و چه چیزهایی را تغییر میداد.
این نوشتار میکوشد به این پرسشها پاسخ دهد که زبان حافظ برای نسل امروز حجاب است یا گنجینه؟ مصداق عینی ارتباط جوانان با حافظ در سبک زندگی چیست؟ و سرانجام، راهکار ملی برای ترویج حافظشناسی چه میتواند باشد؟ در ادامه این یادداشت را با هم میخوانیم:
وضعیت کنونی ارتباط جوانان با حافظ
نسل جدید در میانه سنت و مدرنیته قرار گرفته و تا حدی قرب و احترام نسبت به گذشته و هویت تاریخی خویش را از دست داده است. حتی نسبت به شخصیتی متعالی مانند حافظ با شک و تردید برخورد میکند. این شک تنها معطوف به دیانت نیست، بلکه گاهی همه ادیان را در چارچوبی مشابه دیدگاه مارکس و انگلس میبینند. آنان میکوشند همه وابستگیهای گذشته را قطع کنند و نگاهشان معطوف به آینده است.
با این حال، شاهد حضور پررنگ جوانان در کلاسهای تحلیل غزلیات حافظ هستم. این حضور نشان میدهد که حافظ میتواند همچون پلی عمل کند و نسل امروز را به گذشته پرافتخارش پیوند بزند. اگر این اتفاق از سوی اندیشمندان و چهرههای فرهنگی مورد توجه قرار گیرد، جوانان نسبت به شخصیتهایی مانند حافظ، سعدی و فردوسی تعلق خاطر بیشتری نشان خواهند داد. به باور من، حافظ در مقایسه با دیگر چهرههای تاریخی، جایگاه بهتری در دل نسل جوان دارد.
حافظ در گذر از جهان مدرن
با این دیدگاه که جهان مدرن جایی برای حافظ ندارد، قاطعانه مخالفم. در ارتباط مستقیم با جوانان، علاقه و اشتیاق آنان را به حافظ میبینم. جالب است که نخستین کتابی که با هوش مصنوعی تولید شد، دیوان حافظ بود. مدرنیسم را ابزاری دوگانه میدانم؛ هم میتواند خدمتگزار باشد و هم آسیبزا.
خطای مدرنیسم در این است که میخواهد عقلانیت محض را حاکم مطلق کند، در حالی که حکمت آفرینش بر پایه دوگانگیهای تعدیلشده استوار است. ما دو دست، دو پا، دو چشم، دو روان (خودآگاه و ناخودآگاه) داریم. باید این دوگانگیها را درآمیزیم. باید حافظ را در کنار نیما، شاملو، فروغ و سهراب سپهری ببینیم. اندیشه حافظ، به ویژه “مکتب رندی” او که نگاهی یکسویه به جهان را رد میکند، برای دنیای مدرن کاملاً قابل درک و کاربردی است.
حافظ و نیازهای نسل معاصر
اگر حافظ برای نسل امروز شعر میسرود، بیگمان ماهیت اندیشه تعادلبخش و کرامتآفرین خویش را حفظ میکرد. آنچه ممکن است تغییر کند، «فرم» است. شاید حافظ امروز تنها به غزل محدود نمیشد و در قالبهای دیگر نیز طبعآزمایی میکرد. نگاه ضدقشری و رد یکسونگری از دلایل اصلی محبوبیت حافظ در میان جوانان است؛ همان چیزی که در بیت مشهورش متجلی است: “مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب / چون نیک بنگری همه تزویر میکنند”.
این حقیقتی است که هیچ انسان مدرنی نمیتواند آن را انکار کند. حافظ به ما میآموزد که «هرچه هستی، باش». این پیام برای نسل امروز که در جستجوی هویت اصیل خویش است، پیامی بسیار ارزشمند محسوب میشود.
زبان حافظ؛ گنجینهای پنهان
این فرض که زبان فارسی آنقدر تغییر کرده که برای جوانان نامفهوم است، باطل میدانم. زبان رودکی، پدر شعر فارسی، را به راحتی میفهمیم. مشکل اصلی، «در اختیار نگذاشتن» این گنجینه است. زبان فارسی به دلیل دیرینگی هزارساله، بسیار غنی است و این غنا باعث تولید معانی جدید میشود.
البته باید در کنار حفظ ویژگیها، نوآوری هم کرد، اما افراط در «سرهنویسی» میتواند به بیگانگی از زبان بینجامد. زبان حافظ و مولانا، به خودی خود مانع بزرگی نیست. هر متنی، حتی متون امروزی، نیاز به توضیح و تفسیر دارد. وظیفه ما این است که این گنجینه را با توضیح و بیانی شیوا در اختیار نسل جوان قرار دهیم.
تجلی حافظ در زندگی معاصر
مردم ایران با وجود همه مشکلات، همچنان صبور و سازگارند؛ بخشی از این روحیه ریشه در آموزههای حافظ دارد. حافظ به ما یاد میدهد که وظیفهمان به هم ریختن جهان نیست، بلکه «نوسازی» آن است. بزرگترین درسی که حافظ و دیگر بزرگان ما میدهند، “خودباوری” است.
این که امروز ۲۵۱۶ واژه ایرانی در زبان انگلیسی وجود دارد، نشاندهنده عظمت این تمدن است. حافظ به ما میآموزد که در این جهان، بیشتر ابزار شاد زیستن را ببینیم تا غصه خوردن. این نگاه، کلید ارتباط همیشگی با حافظ است.
راهکارهای عملی برای ترویج حافظشناسی
اولین و فوریترین اقدام، تأسیس یک کتابخانه تخصصی بینالمللی حافظ است. دیوان حافظ به دهها زبان بزرگ جهان ترجمه شده و درباره او هزاران کتاب نوشته شده است. باید همه این آثار را از سراسر جهان گردآوری کرد. این پروژه هزینهبر است و نیاز به پشتیبانی دولت دارد.
معماری این کتابخانه باید مبتنی بر معماری ایرانی و خود به عنوان یک جاذبه فرهنگی باشد. علاوه بر این، میتوان درس «حافظشناسی» را در مقاطع عالی دانشگاهی گنجاند، مسابقات کتابخوانی برگزار کرد و متون سادهشدهای از اندیشههای کلیدی حافظ و دیگر بزرگان را در اختیار جوانان قرار داد. باید هر آنچه «حافظانه» است را استخراج و به زبانی گویا به نسل جدید عرضه کنیم.
حافظ تنها یک شاعر نیست؛ او میراثی زنده و پویاست که میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهای نسل امروز باشد. اگر این گنجینه به درستی معرفی شود، جوانان خود به سوی آن خواهند شتافت.






پاسخها